هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از فراق یار خود رنج میبرد. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند شمع، پروانه و گل، احساسات خود را توصیف میکند و از سوختن دل و جان در عشق یار سخن میگوید. او همچنین از بیتوجهی معشومه شکایت دارد و آرزو میکند که معشوقه به درد دل او توجه کند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که درک آنها برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعارهها و تصاویر شعری ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۵۰۳
در فراق رخ یارم رگ جان می سوزد
بی تکلّف ز غمش جمله جهان می سوزد
خواستم شرح غم عشق تو دادن لیکن
زآتش دل نتوانم که زبان می سوزد
همچو گل خنده زنی صبحدمی بر حالم
من چو شمعم همه شب رشته جان می سوزد
پیش شمع رخ خوب تو چنان پروانه
بی تکلّف به سر مهر روان می سوزد
کم ز پروانه توان بود که در شمع رخت
جان شیرین دهد و بلکه روان می سوزد
گر نهان سوز دلی هست بتا در پی تو
نظری بر دل آن کن که عیان می سوزد
گر بسوزد دل تو بر من مسکین چه عجب
که جهان در غم عشق تو نهان می سوزد
بی تکلّف ز غمش جمله جهان می سوزد
خواستم شرح غم عشق تو دادن لیکن
زآتش دل نتوانم که زبان می سوزد
همچو گل خنده زنی صبحدمی بر حالم
من چو شمعم همه شب رشته جان می سوزد
پیش شمع رخ خوب تو چنان پروانه
بی تکلّف به سر مهر روان می سوزد
کم ز پروانه توان بود که در شمع رخت
جان شیرین دهد و بلکه روان می سوزد
گر نهان سوز دلی هست بتا در پی تو
نظری بر دل آن کن که عیان می سوزد
گر بسوزد دل تو بر من مسکین چه عجب
که جهان در غم عشق تو نهان می سوزد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.