هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه و فراق است. شاعر از دوری معشوق و ناله‌هایش می‌گوید و امیدی به پایان این درد ندارد. او از باد می‌خواهد پیامش را به معشوق برساند و از کوتاهی عمر و درازای هجران شکایت می‌کند. شعر پر از استعاره‌های عاشقانه و توصیف‌های احساسی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فراق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۵۱۴

گل رفت حالی از چمن تا خود به بستان کی رسد
وز شوق رویش ناله و زاری به دستان کی رسد

گفتم به باد صبحدم بشتاب در رفتن ولی
افتان و خیزان می رود او نزد جانان کی رسد

چون نزد جانان می روی بعد از سلام از من بگوی
دردی که من دارم ز تو آخر به پایان کی رسد

چون عمر کوتاهست شب، چون زلف او هجران دراز
این قصه ی پر درد من هرگز به پایان کی رسد

از چشم مخمورش نظر هرگز نیندازد به ما
وز جرعه لعل لبش بویی به مستان کی رسد

موری شده پامال غم اندر بیابان فراق
هیهات کاحوال جهان نزد سلیمان کی رسد

سرگشته ام گرد جهان زان چشم مست ناتوان
با من بگو آرام جان کاین سر به سامان کی رسد
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.