هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و هجران می‌گوید، اما با امید به وصال، غم را قابل تحمل می‌داند. او عشق و فداکاری را ستایش می‌کند و از محبوب می‌خواهد که به حال گدایان عشق نظر کند. متن پر از احساسات عمیق عاشقانه و امید به دیدار معشوق است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن‌ها برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۵۳۹

اگرچه بر دلم از هجر صد ستم باشد
ولی امید وصال ار بود چه غم باشد

وگرچه خسته و زاری دلا مباد آن روز
که سایه غم او از سر تو کم باشد

قدم به پرسش بیمار نه که خواهم کرد
هزار جان گرامی فدا گرم باشد

دلم ز روز فراقت به جان رسید کنون
گرش به وصل نوازی شبی کرم باشد

کجا به حال گدایان نظر کنی شاها
تو را که ملک سلیمان و جام جم باشد

همیشه پشت مرادم به زیر بار فراق
هلال وار چو ابروی دوست خم باشد

کسی که بر در وصل تو جان دهد چو جهان
میان حلقه ی عشّاق محترم باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.