هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است. او از زیبایی معشوق، وفاداری خود و درد فراق میگوید و خود را مانند بلبلی مست در باغ معشوق میداند. شاعر از سرو و گلستان به عنوان نمادهای زیبایی و عشق استفاده میکند و عقل را به شنیدن از عشق دعوت میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۴۱
تا جهانست و تا جهان باشد
مهر رویش میان جان باشد
در خیال رخ تو ای دیده
خونم از دیدگان روان باشد
جان دهم در وفات مردانه
تا مر طاقت و توان باشد
مدح رویت کنم چو بلبل مست
تا مرا در دهان زبان باشد
در سر کوی تو وطن سازم
زانکه بلبل به گلستان باشد
برنگردم ز کوی تو به جفا
کاین طریق آنِ رهروان باشد
نسبت قد تو به سرو کنند
سرو در باغ کی روان باشد
گفتم از باغ او گلی بچنم
ترسم ای دل ز باغبان باشد
از من ای عقل این سخن بشنو
حسن خوبان همه در آن باشد
مهر رویش میان جان باشد
در خیال رخ تو ای دیده
خونم از دیدگان روان باشد
جان دهم در وفات مردانه
تا مر طاقت و توان باشد
مدح رویت کنم چو بلبل مست
تا مرا در دهان زبان باشد
در سر کوی تو وطن سازم
زانکه بلبل به گلستان باشد
برنگردم ز کوی تو به جفا
کاین طریق آنِ رهروان باشد
نسبت قد تو به سرو کنند
سرو در باغ کی روان باشد
گفتم از باغ او گلی بچنم
ترسم ای دل ز باغبان باشد
از من ای عقل این سخن بشنو
حسن خوبان همه در آن باشد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.