هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد هجران و فراق از معشوق را بیان می‌کند. شاعر از غم و اندوه ناشی از دوری یار می‌نالد و آرزوی وصال و تسکین درد دل مجروح خود را دارد. او از بی‌قراری و اشک‌های بی‌پایان خود می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ چیز جز دیدار معشوق نمی‌تواند مرهمی بر زخم‌هایش باشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، مفاهیمی مانند درد هجران و اندوه عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۵۴۹

گرم مهمان شوی یک دم چه باشد
ورم یک دم شوی همدم چه باشد

ور از وصلت بیاساید غریبی
ز حسن رویت آخر کم چه باشد

دل مجروح بی درمان ما را
گر از وصلش کنی مرهم چه باشد

به روز تلخ هجرانت نگارا
مرا مونس به غیر از غم چه باشد

نمی بینم به هر عمری وصالت
از این مشکلترم ماتم چه باشد

دلم خونست در هجران نگارا
ببین حال دلم دردم چه باشد

ز من پرسی که حالت چیست با درد
بجز هجران تو دردم چه باشد

جهان از آب دیده شد چو دریا
گل خیسیده را در نم چه باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.