هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و محبت به معشوق سخن می‌گوید و زیبایی‌های او را با تصاویر طبیعی مانند بهار، گلستان، سرو و چمن مقایسه می‌کند. شاعر از فراق و اشتیاق به وصال معشوق می‌نالد و از مستی عشق و تأثیر آن بر خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، فهم آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۵۵۲

هر که را در دو جهان همچو تو یاری باشد
یا به دست دل او چون تو بهاری باشد

کی کند بس ز تماشای گلستان رخت
خاصه کز وصل تواش بوس و کناری باشد

بر سر چشمه ی چشمم بنشین تا گویم
جای سرو و چمنی هم به کناری باشد

گذری کن به سوی ما ز سر لطف دمی
زآنکه سروش به سر خاک گذاری باشد

گر گذاری بودم در دل تو نیست عجب
زآنکه از خس دل دریاش چه عاری باشد

باده ی عشق ترا مستی از آن بیشترست
که به یک جرعه مرا دفع خماری باشد

به شب زلف تو و روز رخت بتوان دید
گرچه در جمله جهان لیل و نهاری باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.