هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و فراق سخن می‌گوید. شاعر از دل‌بستگی به معشوق، رنج هجران و آرزوی وصال می‌سراید. او زیبایی‌های معشوق را با تصاویر طبیعی مانند سرو و گل مقایسه می‌کند و از درد دوری می‌نالد. در پایان، امیدوار است که شب هجران به پایان برسد.
رده سنی: 15+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات آن نیاز به درک ادبی دارد که معمولاً از سن نوجوانی به بعد توسعه می‌یابد.

شمارهٔ ۵۵۴

هر کرا دل متمایل به جمالی باشد
در دو چشمش ز رخ یار خیالی باشد

دل بیچاره ام از دست خیالت خون شد
خرّم آن دم که مرا با تو وصالی باشد

نکنی یاد من خسته مبادا صنما
بر دلت از من بیچاره ملالی باشد

چون قد و قامت تو سرو نروید به چمن
چون لب لعل تو گر آب زلالی باشد

گل چو رنگ رخ تو نیست به بستان جهان
یا به بالای بلند تو نهالی باشد

گفتم ای دل مرو اندر پی دلبر زنهار
که فراق رخ آن دوست وبالی باشد

ای دل خسته فراقش به کمالست مگر
شب هجران تو را نیز زوالی باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.