هوش مصنوعی: این متن درباره ناامیدی و درد ناشی از بی‌وفایی یار است. شاعر از جفا و ستم یار شکایت می‌کند و بیان می‌کند که چنین رفتارهایی ناپسند و نادرست است. همچنین، اشاره می‌کند که تنها باد صبا (نماد وفاداری) می‌تواند حال او را درک کند. در پایان، شاعر از دلبر سست‌مهر و بدعهد یاد می‌کند و تأکید می‌کند که چنین شخصی جز وفا کاری ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی مانند بی‌وفایی، درد و رنج عشق، و ناامیدی است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۵۵۶

یاری که در او وفا نباشد
با ماش بجز جفا نباشد

ما را بکشد به درد روزی
اندیشه اش از خدا نباشد

خونم ز ستم به راه ریزد
از دیده و خون بها نباشد

بر من ستم ای نگار مپسند
زیرا که چنین روا نباشد

با یار که حال ما بگوید
دانم که به جز صبا نباشد

بر روی نگار شوق ما را
فریاد که منتها نباشد

آن دلبر سست مهر بدعهد
با ماش بجز وفا نباشد

آن کیست که در هوس نمودن
در بند چنین هوا نباشد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.