۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۵۷

بر عاشقان رویت چندین جفا نباشد
زین بیش جور کردن بر ما روا نباشد

ما بر جفایت ای جان یکباره دل نهادیم
زان رو که دلبران را هرگز وفا نباشد

عهدی که کرد با من بشکست همچو زلفش
کردن خلاف عهدش آیین ما نباشد

خالی نگشت هرگز یاد تو از ضمیرم
وز دیده ام خیالت یک دم جدا نباشد

هر شب من و خیالش در گفت و گوی هجریم
آری حکایت ما بی ماجرا نباشد

ما کرده ایم جان را در کار مهر لیکن
آیین مهربانی رسم شما نباشد

چشم جهان چو دریا گشت از فراق و دانم
گر پا نهد خیالش در دیده جا نباشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.