۱۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۵۸

دل عاشق چرا شیدا نباشد
به عشق اندر جهان رسوا نباشد

نگویی تا بکی ای شوخ دلبند
تو را پروای وصل ما نباشد

به بستان ملاحت سرو باشد
ولی چون قد او رعنا نباشد

کدامین دیده در وی نیست حیران
مگر چشمی که او بینا نباشد

ز شوقش در جهان یکتا شدم من
ولی با ما دلش یکتا نباشد

نه دل باشد که باشد غافل از یار
نه سر باشد که پر سودا نباشد

به نوعی از جهان دل در تو بستم
که با غیر توأم پروا نباشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.