هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و هجران معشوق می‌نالد و آرزوی وصال او را دارد. او بیان می‌کند که در غم معشوق، هیچ شادی و آرامشی ندارد و تنها عشق به معشوق است که در دلش جای دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۵۵۹

گرم ز حال بپرسی دمی غریب نباشد
ورم به وصل نوازی شبی عجیب نباشد

ز گلستان وصالت به غیر خار فراق
بگو چرا من بیچاره را نصیب نباشد

به شوق آن رخ چون گل اگر هزار بود
به زاری من دلخسته عندلیب نباشد

مگر به دولت وصلش دل من مسکین
ز هجر دوست به کان دل رقیب نباشد

محبّ صادقت از جان منم تو تا دانی
که جز غم تو مرا در جهان حبیب نباشد

به کام خاطر بدگو شدم ز هجرانت
گرم ز حال بپرسی دمی غریب نباشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.