هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق عمیق و یکطرفه خود صحبت می‌کند و از بی‌توجهی معشوق شکایت دارد. او بیان می‌کند که تمام وجودش را فدای معشوق کرده و از او انتظار ترحم و توجه دارد. همچنین، شاعر از درد هجران و بی‌کسی می‌نالد و معتقد است که هیچ‌کس مانند معشوق نمی‌تواند مونس و غمخوار او باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و درد عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۵۷۷

مرا جز عشق تو کاری نباشد
چو تو در عالمم یاری نباشد

دلم بردی و دلداری نکردی
حقیقت چون تو دلداری نباشد

غمم دادی و غمخوارم نگشتی
چه گویم چون تو غمخواری نباشد

فدایت کرده ام جانرا همانا
که از من بر دلت باری نباشد

نظر کن سوی من کز پادشاهان
ترحّم بر گدا عاری نباشد

کنم یکباره خود را خاک راهت
گرم بر درگهت باری نباشد

جهان را ظلمت هجر ارچه بگرفت
چو زلف تو سیه کاری نباشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.