هوش مصنوعی: شاعر در این متن عشق عمیق خود را به معشوق بیان می‌کند و اظهار می‌دارد که هیچ کاری جز عشق او ندارد. او از تنهایی و هجران شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که روزی به وصال معشوق برسد. شاعر تأکید می‌کند که هیچ دلداری جز معشوق ندارد و از غم بسیار خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، مفاهیمی مانند هجران و غم عشق نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت می‌شود.

شمارهٔ ۵۷۸

مرا جز عشق تو کاری نباشد
چو تو در عالم یاری نباشد

روا باشد که در ایوان وصلت
من بیچاره را باری نباشد

ترا باشد به جای من همه کس
مرا غیر از تو دلداری نباشد

به روز هجرت ای یار جفا جوی
غم بسیار و غمخواری نباشد

مرا بارست بسیار از تو بر دل
اگرچه از منت باری نباشد

اگر از لطف خوشم بنده خوانی
مرا زان بندگی عاری نباشد

مگر روزی رسی فریاد جانم
که از خاک من آثاری نباشد

شبی در خلوت وصل تو خواهم
که جز من هیچ اغیاری نباشد

که تا حال جهان گویم به زاری
چو از اغیار دیاری نباشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.