هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر آن بر عاشق می‌پردازد. شاعر از نور جمال معشوق، تأثیر تبسمش، و بوی زلف‌هایش سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق و یاد معشوق، همه‌چیز او (طاقت، صبر، هوش، دل و دین) را تحت‌الشعاع قرار داده است. همچنین، از گم‌شدن دلش در سالیان دور و اشک‌های بی‌پایانش یاد می‌کند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 15 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۵۸۳

تا که شمع جمال او برشد
حال پروانه نوع دیگر شد

پرتوی نور او بتافت ولیک
جان شیرین او در آن سر شد

تا نشستم به مکتب غم تو
درس عشقت تمامم از بر شد

زان تبسم که می کنی جانا
پیش لعلت شکر مکدّر شد

نافه ی زلف تو گشود صبا
که جهانی از آن معطر شد

دلبر از در درآمدم شب دوش
بنشست و به یاد همسر شد

طاقت و صبر و هوشم و دل و دین
در سر کار دوست یکسر شد

دل ز من گم شدست چندین سال
هم به بوی دو زلف رهبر شد

زآب چشمم حذر تو را اولیست
که جهان ز آب چشم ما تر شد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.