هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و فراق یار میگوید و به زیباییهای طبیعت و احساسات درونی خود اشاره میکند. او از درد دوری و اشتیاق به وصال سخن میگوید و در نهایت، به ناامیدی از رسیدن به آرزوهایش اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و مفاهیم عمیق احساسی و فلسفی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۵۸۴
دیده ای کاو به سر کوی وفا رهبر شد
بی تکلّف به همه ملک جهان سرور شد
دیده ام بی تو نمی دید جهان را گویی
توتیای شب وصل تو ورا رهبر شد
جان همی داد دلم در هوس دیدارت
شکر یزدان که به مهر رخ تو بیمر شد
فصل ایام بهارست و لب جوی خوشست
لیک با زیور حسن تو کنون بهتر شد
سوسن از جمله ریاحین چو به بو کمتر بود
بوی خلقت بشنید او و زبان آور شد
یار من دور شدی باز ندانم خود را
چه کنم با تو مرا دیده و دل خوگر شد
آتش عشق تو هر لحظه فزونست مرا
مهر ما روز به روز از دل تو کمتر شد
جان بدادم به امید شب وصلت باری
روزی ما نشد و زان کسی دیگر شد
از پراکندگی حال جهان بی خبری
زلف گمراه تو زان روی چنین کافر شد
بی تکلّف به همه ملک جهان سرور شد
دیده ام بی تو نمی دید جهان را گویی
توتیای شب وصل تو ورا رهبر شد
جان همی داد دلم در هوس دیدارت
شکر یزدان که به مهر رخ تو بیمر شد
فصل ایام بهارست و لب جوی خوشست
لیک با زیور حسن تو کنون بهتر شد
سوسن از جمله ریاحین چو به بو کمتر بود
بوی خلقت بشنید او و زبان آور شد
یار من دور شدی باز ندانم خود را
چه کنم با تو مرا دیده و دل خوگر شد
آتش عشق تو هر لحظه فزونست مرا
مهر ما روز به روز از دل تو کمتر شد
جان بدادم به امید شب وصلت باری
روزی ما نشد و زان کسی دیگر شد
از پراکندگی حال جهان بی خبری
زلف گمراه تو زان روی چنین کافر شد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.