هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از پایان یافتن شب هجران و رسیدن به وصال معشوق سخن میگوید. او از بخت بلند خود و دیدار دوباره یار تعریف میکند و احساسات خود را با توصیف زیباییهای معشوق و تأثیرات عشق بر جانش بیان میکند.
رده سنی:
15+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و زبان شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۵۹۵
بحمدالله شب هجران سرآمد
درخت وصل جانان در بر آمد
به کوری دشمنان سرو سمن بوی
ز ناگاه از در بختم درآمد
صبوحی را به چشم بخت منظور
نظر ما را به روی دلبر آمد
عجب دیدم ز بخت واژگونم
که سرو قد یارم در بر آمد
ز سودای دو زلف تابدارش
قلم سان دودم از دل بر سر آمد
به تیر غمزه ی شوخش مرا کشت
به دل بردن ز عالم بر سر آمد
به فتراکم ببست آن شوخ دیده
به دامم گفت صیدی لاغر آمد
رخم زر گشت از هجران و اشکش
به مروارید غلطان بر زر آمد
برآمد ماهم از مطلع سحرگاه
مرا چون جان شیرین درخور آمد
ببردی دل ز ما یکباره باری
جهانی در غمت از دل برآمد
درخت وصل جانان در بر آمد
به کوری دشمنان سرو سمن بوی
ز ناگاه از در بختم درآمد
صبوحی را به چشم بخت منظور
نظر ما را به روی دلبر آمد
عجب دیدم ز بخت واژگونم
که سرو قد یارم در بر آمد
ز سودای دو زلف تابدارش
قلم سان دودم از دل بر سر آمد
به تیر غمزه ی شوخش مرا کشت
به دل بردن ز عالم بر سر آمد
به فتراکم ببست آن شوخ دیده
به دامم گفت صیدی لاغر آمد
رخم زر گشت از هجران و اشکش
به مروارید غلطان بر زر آمد
برآمد ماهم از مطلع سحرگاه
مرا چون جان شیرین درخور آمد
ببردی دل ز ما یکباره باری
جهانی در غمت از دل برآمد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.