هوش مصنوعی: این شعر از بهار و زیبایی‌های طبیعت سخن می‌گوید، با توصیف گل‌ها، بلبلان، و بوی خوش. همچنین، اشاراتی به عشق و هجران دارد و از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر شاعر می‌گوید. در پایان، شاعر از تأثیر ناله‌های خود بر جهان و سکوت گلستان سخن می‌راند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و صنایع ادبی پیچیده، درک آن را برای سنین پایین دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۵۹۸

ز باد صبح حدیثی مرا به گوش آمد
که خیز ای دل مسکین که گل به جوش آمد

زمین ز لاله و خیری و سوسن و شمشاد
به بانگ بلبل شوریده در خروش آمد

چو جام باده به بستان دمید و گل بشکفت
ز چارسوی چمن های و هوی نوش آمد

بگیر گوشه باغی و دامن چمنی
مرا ز هاتف غیبی چنین به گوش آمد

مده ز دست لب جوی و قامتی دلجوی
به گوش جان من از گفته سروش آمد

گلست عارض زیبای یار و لب چون می
زآن جهت ز دهان تو بوی نوش آمد

دلم ز هوش به در رفته بود از هجران
ز بوی عنبر زلف تو باز هوش آمد

شکست طبله عطّار در همه بازار
از آنکه لعل لبانت شکرفروش آمد

چو ناله ام بر دف در جهان شنید هزار
ز شوق روی گل بوستان خموش آمد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.