۱۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰۷

دردمندان غم عشق دوا می طلبند
وز مراد دو جهان وصل شما می طلبند

دیده ی دیدن روی چو مهت ای دیده
شب و روز و گه و بی گه ز خدا می طلبند

شب وصل تو که چون جان به جهانست عزیز
خلق عالم همه آن را به دعا می طلبند

مه ما چونکه نهانست ز چشم همه خلق
روشنایی رخ دوست ز ما می طلبند

لشکر عشق تو دادند حصار دل ما
جان کنون از من بیچاره چرا می طلبند

خبرت هست که بالای تو سرویست روان
رهروان ره عشق تو بلا می طلبند

لطف تو چونکه طبیب دل رنجورانست
دردمندان جهان از تو دوا می طلبند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.