هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از عشق بی‌پاسخ و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از جدایی و درد دل‌هایش می‌نالد و اشاره می‌کند که عشق به معشوق در وجودش ریشه دوانیده است. همچنین، شاعر به ظلم و ستم معشوق اشاره کرده و از تأثیرات عمیق این عشق بر زندگی خود و دیگر عاشقان می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'خون ریزی' و 'غصه' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۶۱۰

گِل ما را ز ازل با غم تو بسرشتند
قصه ی عشق تو را بر سر ما بنوشتند

گرچه داری تو فراغت ز من ای جان گویی
تخم مهر تو مرا در دل و در جان کشتند

آه از آن مردمک چشم که بس خون ریزست
که به تیغ ستم غمزه جهانی کشتند

گرچه مشّاطه ی حسنش به نگار آمده بود
لیک دستانش به خون دل ما می شستند

عاشقان سر زلف تو به بوی تو هنوز
از غمت بی سر پا گرد جهان درگشتند

جامه ی وصل تو خیاط خیالم می دوخت
دل و جان رشته به انگشت وفا می رشتند

یک زمان بر لب کشت آی و مخور غم به جهان
که بسا ماه رخ و سرو قد اکنون خشتند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.