هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگینانه به بیان درد هجران، اشتیاق وصال و رنج‌های عشق می‌پردازد. شاعر از شکسته شدن عهد یار، جفاهای او و محنت شب‌های دوری می‌نالد. همچنین، او از زیبایی معشوق و سرمستی ناشی از عشق به او سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عاشقان با وجود رنج‌ها، حاضر به فدا کردن دل و جان برای معشوق هستند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و غمگینانه است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۰۹

چو زلف خویش چرا عهد یار بشکستند
چرا به تیغ جفا جان خستگان خستند

ز محنت شب هجران و اشتیاق وصال
به چشم حسرت ما راه خواب دربستند

قسم به روی چو خورشید تو که هشیاران
به بوی زلف تو جانا هنوز سرمستند

به چشم دوست که یاران خشم رفته ی ما
به شکل ابروی دلدار باز پیوستند

سرم برفت ز سودای عاشقان رخش
همیشه داغ غم عشق دوست بربستند

فدای روی تو کردند ای صنم دل و جان
از آن جهت ز غم روزگار وارستند

نمی رود ز خیالم دمی که مردم چشم
مدام دیده ی جان در جمال او بستند

از آتش غم عشقت که در جهان افتاد
کنون ز باد هوایت چو خاک ره پستند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.