۱۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱۱

هیچکس در نزد آن در که درش باز نکردند
وآن کسان کز در انصاف بگردند نه مردند

حال و احوال جهان هیچ نیرزد بر دانا
جز نکویی که توان گفت جز آن هیچ نبردند

هرکه با خلق جهان کرد نکویی چه زیان کرد
زنده ی هر دو سرایند و یقین دان که نمردند

هرکه بنهاد ز مال دگران گنج و خزینه
ای برادر تو ندیدی که برش هیچ نخوردند

گنج قارون اگرت هست و اگر ملک سلیمان
فکر آن کن تو ازین دنیی فانی که چه بردند

اگرت هست یکی لقمه ز درویش و غریبی
تو مکن منع که این شیوه ز تو نیک پسندند

در لطف و کرم ای دل بگشا باز
تا در روضه ی فردوس به روی تو نبندند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.