هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد عشق و دل‌بستگی به معشوق می‌گوید. او از جور و بی‌وفایی معشوق شکایت دارد و بیان می‌کند که دلش شکسته و در جهان تنهاست. شاعر از مهر و محبت عمیق خود به معشوق سخن می‌گوید و از این که دیگران از جور او ناراضی‌اند، اظهار تاسف می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند دل‌شکستگی و جور معشوق ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد. در نتیجه، مناسب‌ترین رده سنی برای این محتوا نوجوانان و بزرگسالان است.

شمارهٔ ۶۱۲

بسا دلی که به زلف تو پای در بندند
گر از تو باز ستانند با که پیوندند

دلم ببردی و خون جگر خوری تا کی
مکن مکن که چنین جور از تو نپسندند

نمی رود ز خیالم خیال طلعت دوست
چرا که مهر رخش در دل من آکندند

ز بوستان وفاداری ای مسلمانان
مگر که شاخ محبّت ز بیخ برکندند

جواب تلخ شنیدیم از آن لب شیرین
نمک به ریش من خسته دل پراکندند

دل شکسته ی بیچاره هیچ می دانی
که عاشقان رخ همچو ماه او چندند

منم شکسته دلی در جهان و گویندم
چرا ز چشم عنایت ترا بیفکندند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.