۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۳۸

صبح روی تو سلامت می کند
هم دعای صبح و شامت می کند

چون به بستان بگذری ای جان و دل
سرو بستانی قیامت می کند

این دل بیچاره در بیت الحزن
چون دعای جان دوامت می کند

زان مراد این جهان بی وفا
آنچه می خواهی به کامت می کند

اشک خون می بارد از چشمم ز غم
از صبا هر دم پیامت می کند

خون دل از راه چشم ما مدام
همچو می هر دم به جامت می کند

سرو بالای تو گویم راستی
در چمن باری قیامت می کند

گر کسی سر می کند ایثار تو
دل جهان و جان به پایت می کند

زلف و خال چشم شوخت از هوا
هر زمان مرغی به دامت می کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.