۱۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴۱

با قامت تو سرو به بستان چه می کند
گل با رخت بگو به گلستان چه می کند

چون بر گل رخ تو چو من عندلیب نیست
در مدح روی خوب تو دستان چه می کند

هر دیده کاو فروغ رخت را ز دور دید
آخر بگو که شمع شبستان چه می کند

خسرو چو یافت آن لب شیرین به کام دل
با لعل دلکشت شکرستان چه می کند

گرچه مکررست حدیث شکر ولی
پیش لب تو قند لرستان چه می کند

هر گوش و هوش کز لب تو قصّه ای شنید
صوت هزار و بلبل بستان چه می کند

هرکس که روی چون گل تو در جهان بدید
فصل بهار و برگ زمستان چه می کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.