هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی‌های معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از چشمان، موها، و لب‌های معشوق با تعابیر شاعرانه و عاشقانه یاد می‌کند و احساسات خود را با تصاویری مانند بازی باد با موهای معشوق و نماز خرقه جان به خون دل بیان می‌کند. در نهایت، شاعر به عشق حقیقی و رهایی از تعلقات دنیوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تعابیر و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه عاطفی دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۶۴۲

جادوی چشمان شوخت چاره سازی می کند
حاجب کنج دهانت حقّه بازی می کند

خوش نسیمی می وزد از بوی زلفت صبحدم
زآنکه باد صبح با زلف تو بازی می کند

زلف تو عمرمنست و هیچ می دانی که عمر
همچو زلف سرکشت میل درازی می کند

مردم چشمم به محراب دو ابرویت ز هجر
خرقه جان را به خون دل نمازی می کند

در هوای کوی دلبر دل چو گنجشکی ضعیف
عشق تو بازست و با گنجشک بازی می کند

ای دل مسکین ز بخت خود نباشد باورت
کان لب لعلش دگر مخلص نوازی می کند

چون حقیقت گشت عشقت در جهان چون راز فاش
لاجرم جان جهان ترک مجازی می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.