هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی به معشوقی بی‌وفا می‌گوید که با وجود وفاداری او، معشوق به عادت بی‌وفایی می‌کند. شاعر از رنج‌های عشق و جدایی می‌نالد و در عین حال به زیبایی و دلربایی معشوق اعتراف می‌کند. در پایان، شاعر به پادشاهی دل اشاره می‌کند که در برابر معشوق به گدایی افتاده است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به رنج‌های عشق و بی‌وفایی می‌تواند برای نوجوانان کم‌سال سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۴۳

تا به چند آن غمزه از من دل ربایی می کند
می رود با جای دیگر آشنایی می کند

روشنایی چشم من باشد روا باشد که یار
شمع رویش جای دیگر روشنایی می کند

در وفاداری او جان داده ام من سالها
آن نگار من به عادت بی وفایی می کند

در جان یک دل نماند از دست آن عیار و او
همچنان از خلق عالم دل ربایی می کند

جان فدا کردم به روز وصل او آخر چرا
آن نگار بی وفا از من جدایی می کند

بود رندی لاابالی در سرابستان عشق
این زمان از طالع من پارسایی می کند

دل چو تن را پادشاهست ای عزیز من ببین
پادشاهی بر سر کویت گدایی می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.