هوش مصنوعی:
این متن به توصیف دنیایی پر از آشوب و بیوفایی میپردازد که در آن مردم بیشتر در پی جاه و مال هستند و از وفا و کرم دور افتادهاند. شاعر از ترس و وحشت مردم از یکدیگر و بیاطلاعی آنها از حقایق جهان سخن میگوید. در پایان، او به عشق و دلبستگی خود به معشوق اشاره میکند و دلش را به آهوی سرگشته در کوه و دشت تشبیه میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفاجویی و بیوفایی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۶۴۶
بیشتر خلق جهان در پی جاه و درمند
ز وفا دور و جفاجوی و نه اهل کرمند
روزگاریست پرآشوب که از خلق جهان
حذر اولیست که یاران وفادار کمند
وحشتی از همه دارند ندانم که چرا
همچو آهوی چرا گشته ز مردم برمند
بهر یک نان که مبادا به جهانش سفله
هست امکان که تهیگاه هم از هم بدرند
گردش دور فلک را چو بقا نیست چرا
آخر از کار جهان جمله چنین بی خبرند
بنده ی قدّ تو گشتند ز جان تا دانی
سرو نازی که به بالای تو اندر چمنند
دل من آهوی وحشیست که در کوه و درت
گشت سرگشته و عمری که نیامد به کمند
ز وفا دور و جفاجوی و نه اهل کرمند
روزگاریست پرآشوب که از خلق جهان
حذر اولیست که یاران وفادار کمند
وحشتی از همه دارند ندانم که چرا
همچو آهوی چرا گشته ز مردم برمند
بهر یک نان که مبادا به جهانش سفله
هست امکان که تهیگاه هم از هم بدرند
گردش دور فلک را چو بقا نیست چرا
آخر از کار جهان جمله چنین بی خبرند
بنده ی قدّ تو گشتند ز جان تا دانی
سرو نازی که به بالای تو اندر چمنند
دل من آهوی وحشیست که در کوه و درت
گشت سرگشته و عمری که نیامد به کمند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.