۱۵۴ بار خوانده شده
بی تو چشمم جهان نمی بیند
گل وصلت دلم نمی چیند
جز سر زلف دلکشت صنما
جای دیگر دمی نمی شیند
گرچه هستت به جای من دگری
دل من جز غم تو نگزیند
دیده ی بختم از خدا خواهد
که شب و روز در رخت بیند
گر ببیند قد تو سرو روان
از خجالت به خاک بنشیند
وآنگه از قد سرکشت به نیاز
ای دلارام درد برچیند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
گل وصلت دلم نمی چیند
جز سر زلف دلکشت صنما
جای دیگر دمی نمی شیند
گرچه هستت به جای من دگری
دل من جز غم تو نگزیند
دیده ی بختم از خدا خواهد
که شب و روز در رخت بیند
گر ببیند قد تو سرو روان
از خجالت به خاک بنشیند
وآنگه از قد سرکشت به نیاز
ای دلارام درد برچیند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.