هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از احساس عمیق خود نسبت به معشوق سخن میگوید. او بیان میکند که بدون معشوق، جهان برایش تاریک است و دلش تنها به وصل او آرام میگیرد. شاعر از زیباییهای معشوق مانند زلف دلکش و قد رعنای او یاد میکند و بیان میکند که حتی سرو نیز در مقابل قد معشوق خجالت میکشد. در نهایت، شاعر آرزو میکند که همیشه در حضور معشوق باشد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای شعری است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک زیباییشناسی و احساسات پیچیده موجود در شعر نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۶۴۷
بی تو چشمم جهان نمی بیند
گل وصلت دلم نمی چیند
جز سر زلف دلکشت صنما
جای دیگر دمی نمی شیند
گرچه هستت به جای من دگری
دل من جز غم تو نگزیند
دیده ی بختم از خدا خواهد
که شب و روز در رخت بیند
گر ببیند قد تو سرو روان
از خجالت به خاک بنشیند
وآنگه از قد سرکشت به نیاز
ای دلارام درد برچیند
گل وصلت دلم نمی چیند
جز سر زلف دلکشت صنما
جای دیگر دمی نمی شیند
گرچه هستت به جای من دگری
دل من جز غم تو نگزیند
دیده ی بختم از خدا خواهد
که شب و روز در رخت بیند
گر ببیند قد تو سرو روان
از خجالت به خاک بنشیند
وآنگه از قد سرکشت به نیاز
ای دلارام درد برچیند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.