۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴۸

بی رخت دیده کی جهان بیند
یا به جای تو غیر بگزیند

دل من شد به خار هجر تو ریش
گل ز باغ وصال کی چیند

چونکه با زلف و خالت انس گرفت
جای دیگر چگونه بنشیند

گر خرامی به باغ سرو روان
درد از آن قامت تو برچیند

گر به جنّت نه همدمم باشی
یک زمان بی رخ تو ننشیند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.