هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از درد بیدرمان و درمان آن با عشق سخن میگوید. شاعر از عشق و وفاداری، رنج هجران، و مستی عشق میسراید و از معشوق میخواهد که به او توجه کند. همچنین، به مفاهیمی مانند صبر، وفاداری، و رنجهای عشق اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و مستی عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۶۶۲
گر کسی را درد بی درمان بود
از لبت درمان او آسان بود
قطره ای زان چشمه ام بر لب چکان
اعتمادی نیست تا بر جان بود
دیده جان بربدوزم از رخت
گر جهانی سر به سر پیکان بود
تو همه جانی که دل بردی ز ما
با تو ما را چون سخن در جان بود
یک دمک ای دیده خون دل مریز
مردمی کن مردمم مهمان بود
چون زنان زنهار بدعهدی مکن
عشق بازی عادت مردان بود
از شراب عشق خویشم مست کن
زآنکه مستی عادت رندان بود
این دل بیچاره ام در هجر تو
تا به کی در عشق سرگردان بود
راست می پرسی چو سرو قامتت
بی رخت بر ما جهان زندان بود
از لبت درمان او آسان بود
قطره ای زان چشمه ام بر لب چکان
اعتمادی نیست تا بر جان بود
دیده جان بربدوزم از رخت
گر جهانی سر به سر پیکان بود
تو همه جانی که دل بردی ز ما
با تو ما را چون سخن در جان بود
یک دمک ای دیده خون دل مریز
مردمی کن مردمم مهمان بود
چون زنان زنهار بدعهدی مکن
عشق بازی عادت مردان بود
از شراب عشق خویشم مست کن
زآنکه مستی عادت رندان بود
این دل بیچاره ام در هجر تو
تا به کی در عشق سرگردان بود
راست می پرسی چو سرو قامتت
بی رخت بر ما جهان زندان بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.