هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر عشق عمیق و شیدایی شاعر به معشوق است. او از جدایی و هجران رنج می‌برد و تأکید می‌کند که هیچ چیز نمی‌تواند دلش را از عشق معشوق دور کند. شاعر از درد فراق، حسادت دیگران و وعده‌های بی‌پایه می‌نالد و در نهایت، از اشک‌های بی‌پایان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسادت، هجران و اندوه نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶۷۵

دلبرا نقش خیالت ز دل ما نرود
مُهر مهرت نفسی زین دل شیدا نرود

نگذرد بر من سودا زده روزی به غلط
که دلم از سر زلف تو به سودا نرود

لحظه ای در همه اوقات میسّر نشود
که ز هجرت ستمی بر من شیدا نرود

عاشق خسته چو بر خاک درت ساخت مقام
گر به تیغش بزند حاسد از آنجا نرود

امشبم وعده فردا چه دهی می ترسم
که مرا کاری از این وعده فردا نرود

مدعی منع من از صحبت جانان چه کنی
که به بادی مگس از صحبت حلوا نرود

سیل مژگان من خسته جهان کرد خراب
بس عجب دارم ار این سیل به دریا نرود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.