هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عرفانی است که در آن شاعر عشق و ارادت خود را به معبود (خداوند) بیان میکند. او از وصل به خدا به عنوان تنها هدف زندگی خود یاد میکند و از رضایت به هر بلایی که از جانب معبود بر او وارد شود سخن میگوید. شاعر از آتش عشق و سوختن در راه این عشق میگوید و عاقبت نیکوی عاشقان را ستایش میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این متن نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و اصطلاحات خاص آن دارد.
شمارهٔ ۶۸۴
به ذات پاک خداوند و عزّت معبود
که نیستم به جهان غیر وصل او مقصود
گرم به تیغ زنی ور دلم بیازاری
ز جان و دل سر طاعت نهاده ام به سجود
تویی که از من و حال منت فراغت هست
منم که با همه جوری ز تو شدم خشنود
زلال وصل تو گفتم نشاند آتش دل
ولی نشاند بر آتش مرا به عادت عود
دلم بر آتش مهر رخ تو خود را سوخت
چنان که تا به فلک از زمین برآمد دود
کسی که وصل تواش دست می دهد او راست
میان زمره ی عشّاق طالع مسعود
به عشق روی تو جان دادنم روا باشد
که هست عاقبت کار عاشقان محمود
که نیستم به جهان غیر وصل او مقصود
گرم به تیغ زنی ور دلم بیازاری
ز جان و دل سر طاعت نهاده ام به سجود
تویی که از من و حال منت فراغت هست
منم که با همه جوری ز تو شدم خشنود
زلال وصل تو گفتم نشاند آتش دل
ولی نشاند بر آتش مرا به عادت عود
دلم بر آتش مهر رخ تو خود را سوخت
چنان که تا به فلک از زمین برآمد دود
کسی که وصل تواش دست می دهد او راست
میان زمره ی عشّاق طالع مسعود
به عشق روی تو جان دادنم روا باشد
که هست عاقبت کار عاشقان محمود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.