هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از حافظ، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او با توصیف باد صبا، سنبل، موی معشوق و دیگر عناصر طبیعت، عشق و شیفتگی خود را نشان می‌دهد. شاعر از جفاهای معشوق نیز شکایت دارد، اما در نهایت، همه‌چیز را به خاطر عشق او می‌پذیرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و غم عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶۹۸

مگر صبا ز سر کوی یار می آید
که بوی سنبل گیسوی یار می آید

مرا هوای جنون تازه می شود هردم
که یاد سلسله ی موی یار می آید

معطّرست دماغ دلم به باد سحر
از آن سبب که ازو بوی یار می آید

روا بود که نویسم ز خون دیده و دل
جواب نامه که از سوی یار می آید

مرا ز شیوه ی بادام و شکل پسته و گل
خیال چشم و لب و روی یار می آید

به ماه عید نظر گر کنم حرامم باد
مرا چو یاد ز ابروی یار می آید

شکایت از غم و جور و جفای دهرم نیست
مرا جفا همه از خوی یار می آید

دلم به تیغ جفایش بخست جان و جهان
خوش است از آنکه ز بازوی یار می آید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.