هوش مصنوعی: این شعر از درد فراق و غم عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از یار غمگسار خود یاد می‌کند و از جفاها و ملالت‌های روزگار شکایت دارد. او از صبا می‌خواهد پیامش را به یار برساند و از وصلت او آرزو می‌کند، اما نصیبش تنها خار است. شعر پر از احساسات عمیق و ناله‌های عاشقانه است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات سنگین است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، بیان غم و جفای روزگار نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۷۱۳

بیا غم از بر آن یار غمگسار رسید
دعا بسی و ثناهای بی شمار رسید

به نامه کرد مشرف مرا نگار به لطف
جهان ز نامه و نامش به اعتبار رسید

از آن نوازش و الطاف بنده پرور او
چه خرّمی به دل تنگ سوگوار رسید

صبا ببر تو پیامی ز من به سوی نگار
که بس جفا به من خسته دل ز یار رسید

بیا و چاره ی درد دلم کن از سر لطف
که جان به لب ز غم رویت ای نگار رسید

گل وصال تو را خلق گل فشان کردند
مرا ز گلشن وصلت نصیب خار رسید

خبر به بلبل شوریده ده صبا زنهار
که وقت بانگ تو و ناله هزار رسید

جواب دادم و گفتم به گل بگو باری
که جان غمزده بر لب ز انتظار رسید

ز روزگار بگو تا که طرف بربندد
بسی ملال که ما را ز روزگار رسید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.