هوش مصنوعی: این شعر از رسیدن مژده‌های خوش و پایان درد و رنج سخن می‌گوید. شاعر با ذکر مثال‌هایی مانند بازگشت یوسف به کنعان و رسیدن ناله‌ مور به سلیمان، به پایان سختی‌ها و رسیدن به آرامش اشاره می‌کند. همچنین، از تسلیم در برابر فرمان الهی و رسیدن به مراد سخن می‌گوید.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و اساطیری نیاز به دانش پیشینه دارد.

شمارهٔ ۷۱۶

شکر یزدان که مرا مژده جانان برسید
عاقبت درد مرا نوبت درمان برسید

ای تن آسوده ز غم باش که جان باز آمد
و ای دل از غصّه بپرداز که جانان برسید

رنج درویش علی رغم رقیبان بگذشت
یوسف مصر نکویی سوی کنعان برسید

هم نشد سعی من خسته مسکین ضایع
ناله ی مور به درگاه سلیمان برسید

رفته بود از غم هجرت سر و سامان بر باد
سر به راه آمد و تن باز به سامان برسید

نکند جهد سکندر پس از این سود که خضر
بی توقّف به لب چشمه حیوان برسید

گفتی از دست بده جان و جهان از غم ما
هم در آن لحظه بدادیم که فرمان برسید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.