هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد و رنج عاشقانه، بیوفایی معشوق، و فراق را بیان میکند. شاعر از نرسیدن به وصال یار، گذشت عمر در انتظار، و رنجهای عشق شکایت دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و درد عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارند.
شمارهٔ ۷۱۸
دل به درد آمد و از دوست به درمان نرسید
عهد بشکست دلارام و به پیمان نرسید
جان رسیدم به لب ای نور دو چشمم دانی
عمر بگذشت و شب هجر به پایان نرسید
گشته پامال فراق رخ یارم چه کنم
قصه ی غصه ی موری به سلیمان نرسید
من بعید از رخ تو گشتم و در عید رخت
چه توان کرد که این لاشه به قربان نرسید
دل پردرد ضعیفم به تمنای رخت
جان بداد از غم و یک لحظه به جانان نرسید
ناله ها در شب دیجور زنم در غم او
شمع جمعم ز چه رو سوی گلستان نرسید
من جهان و دل و جان در سر کارش کردم
دولت وصل تو جانا به من آسان نرسید
عهد بشکست دلارام و به پیمان نرسید
جان رسیدم به لب ای نور دو چشمم دانی
عمر بگذشت و شب هجر به پایان نرسید
گشته پامال فراق رخ یارم چه کنم
قصه ی غصه ی موری به سلیمان نرسید
من بعید از رخ تو گشتم و در عید رخت
چه توان کرد که این لاشه به قربان نرسید
دل پردرد ضعیفم به تمنای رخت
جان بداد از غم و یک لحظه به جانان نرسید
ناله ها در شب دیجور زنم در غم او
شمع جمعم ز چه رو سوی گلستان نرسید
من جهان و دل و جان در سر کارش کردم
دولت وصل تو جانا به من آسان نرسید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.