هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و هجران معشوق خود می‌نالد و درد دوری و بی‌قراری خود را بیان می‌کند. او از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و التماس می‌کند که معشوق به او توجه کند و رهایش نسازد. شاعر خود را فدایی معشوق می‌داند و از جان و دل او را می‌خواهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان کم‌سن و سال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۷۳۲

چو چشمانت منم پیوسته بیمار
به محراب دو ابرویت گرفتار

ز هجران تو بیمارم طبیبا
به وصل خود مرا تیمار می دار

مرا تا کی چنین سرگشته داری
به قرطاس فراقت همچو پرگار

برفت از پیشم آن سرو سمن بوی
کجا سرو روان آمد به رفتار

ربود از من دل آن ماه سخنگوی
شنیدستی که ماه آید به گفتار

تو خوش خفته به خواب صبحگاهی
منم بیچاره در عشق تو بیدار

گرم بر باد غم چون خاک برداد
منم از جان و دل او را خریدار

جواز بار هجرانت ز جانم
به لطف خویشتن ای دوست بردار

من از جان و جهان و شادکامی
شدم بی وصل تو از جمله بیزار
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.