هوش مصنوعی: شاعر در این متن از بی‌وفایی یار خود شکایت می‌کند و بیان می‌کند که با وجود جفا و بی‌مهری یار، باز هم وفاداری خود را حفظ می‌کند. او از غم عشق و فراق می‌نالد و از خدا می‌خواهد که این درد را از او بردارد. همچنین، شاعر به بی‌وفایی جهان اشاره می‌کند و آرزو می‌کند که کسی وفادار به او باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و غم عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۷۳۹

با ما چو وفا نمی کند یار
او را به مراد خویش بگذار

گر کرد جفا و جور سهلست
ای دل تو وفای خود نگه دار

یاریست که مهر ما ندارد
ما در غم عشق او چنین زار

در خواب خوشست دلبر و من
شبها ز غم فراق بیدار

خندان شده او چو گل به حالم
گریان شده من چو ابر آذار

یارب غم عشق آن دلارام
از جان من شکسته بردار

گر میل وفای ما ندارد
هر لحظه نهد مرا به دل بار

بودیم عزیز مصر دلها
گشتیم بر تو در جهان خوار

گویند جهان وفا ندارد
بنما تو به ما یکی وفادار
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.