هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و انتظار کشیدن برای معشوق می‌گوید. او از روزگار سخت دوری و ناامیدی از وفای معشوق شکایت می‌کند، اما در عین حال، امید به وصال را نیز حفظ کرده است. شاعر از دل‌شدگی و بی‌طاقتی در انتظار می‌نالد، اما در پایان، خود و دیگر عاشقان را به صبر و مردانگی در راه عشق تشویق می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه مانند فراق، انتظار و درد دوری است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و اصطلاحات خاص آن، فهم متن را برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز می‌کند.

شمارهٔ ۷۴۴

بس که کردم در فراق روی جانان انتظار
کرد ما را در جدایی زار و حیران انتظار

انتظارم مونسی شد گوئیا در روز و شب
بس که کردم در غم آن سست پیمان انتظار

روزگاری تا دل من درد دوری می کشد
بر عناء صبر و بر امّید درمان انتظار

هر زمان گویم که ای دل ترک عشق او بگو
در وفای بی وفایی چند بتوان انتظار

باز گویم بر امید دولت روز وصال
عاشاقن را خوش بود بر بوی جانان انتظار

دل قوی دار و مترس از هجر او مردانه باش
عیب نبود گر کشند از بهر خوبان انتظار

در فراق روی او جان از جهان بیزار شد
بیش ازین طاقت نمی آرد دل و جان انتظار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.