هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد عشق و فراق را بیان می‌کند. شاعر از دل مجروح و روزگار پریشان خود می‌گوید و از انتظار کشیدن برای معشوق سخن می‌راند. او با اشاره به صبر و امیدواری، از ناز و غرور معشوق نیز گلایه می‌کند، اما در نهایت وفاداری خود را ابراز می‌دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۷۴۶

ای دل مجروح مهجور پریشان روزگار
همچو زلف دلبران پیوسته ای در نور و نار

کار تو بالا گرفت و کار ما از دست رفت
در فراق روی او اینست ما را کار و بار

او ز حال زار ما گرچه فراغت باشدش
دیده ی بختم نهاده روز و شب در انتظار

گفت صبری پیش گیر و بیش ازین انده مخور
زانکه نوش از نیش باشد دایماً و گل ز خار

ما چو خاک راه تو خواریم و تو چون سرو ناز
عیب کی باشد اگر روزی کنی بر ما گذار

نرگس سرمست در بستان فکنده سر به پیش
تا که چشم دلفریبت کی کند دفع خمار

بنده گر بسیار داری در جهان عیبت که کرد
لیکن از مهر و وفاداری یکی را گوش دار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.