هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از زیباییهای بهار و عشق به معشوق سخن میگوید. او با توصیف طبیعت و احساسات خود، از درد هجران و اشتیاق دیدار یار مینالد و آرزو میکند تا با بادهگلگون و یاد معشوق، غمها را فراموش کند. همچنین، او از بلندای قامت معشوق و زیباییهایش سخن میگوید و عشق خود را به نمایش میگذارد.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۷۵۰
خوش نسیمی می وزد در صبح از بوی بهار
ساقیا برخیز و زود آن باده ی گلگون بیار
تا خمار روز هجران را به آب سرخ می
بشکنم در انتظار آن نگار غمگسار
نرگس شهلای بستان را کنم جان پیشکش
دل دهم بر باد غم بر یاد چشم پرخمار
در میان خون دل مستغرقم از درد آن
کان قد چون نارون را کی درآرم در کنار
هیچ می دانی نگارا در سرابستان هجر
دیده ی مهجور من تا گشت بازت باز یار
سرو سرکش گفت من سلطان بستانم ولی
در جهان از سرو بالاتر بود دست چنار
زآب دیده پروریدستم نهال قامتت
گوش می دارش ز باد ناامیدی زینهار
در شب وصلت قمر گر برنیاید گو میا
کافتاب از عکس روی یار من شد شرمسار
هر چه از باد بهاری گلبن جان گرد کرد
بر قد و بالای آن دلدار می خواهم نثار
ساقیا برخیز و زود آن باده ی گلگون بیار
تا خمار روز هجران را به آب سرخ می
بشکنم در انتظار آن نگار غمگسار
نرگس شهلای بستان را کنم جان پیشکش
دل دهم بر باد غم بر یاد چشم پرخمار
در میان خون دل مستغرقم از درد آن
کان قد چون نارون را کی درآرم در کنار
هیچ می دانی نگارا در سرابستان هجر
دیده ی مهجور من تا گشت بازت باز یار
سرو سرکش گفت من سلطان بستانم ولی
در جهان از سرو بالاتر بود دست چنار
زآب دیده پروریدستم نهال قامتت
گوش می دارش ز باد ناامیدی زینهار
در شب وصلت قمر گر برنیاید گو میا
کافتاب از عکس روی یار من شد شرمسار
هر چه از باد بهاری گلبن جان گرد کرد
بر قد و بالای آن دلدار می خواهم نثار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.