هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوق است. شاعر اعلام می‌کند که بدون معشوق، هیچ چیز برایش ارزش ندارد و تمام وجودش در گرو عشق به معشوق است. او از ضعف و ناتوانی خود در برابر این عشق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ چیز جز معشوق برایش مهم نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۳۶۴

دو جهان بی‌توام نمی‌باید
نه یکی بس دو ام نمی‌باید

هرچه خواهم ز تو تو به زانی
از توام جز توام نمی‌باید

قبله‌ام چون جمال روی تو بس
رویی از هر سوم نمی‌باید

جان من چون بشنید قول الست
این تن بدخوم نمی‌باید

بسم از هر دو کون قول قدیم
اجتهادی نوم نمی‌باید

گرچه مویی شدم ز شوق رخت
قوت بازوم نمی‌باید

ضعف من چون ز اشتیاق تو خاست
ذره‌ای نیروم نمی‌باید

چون چنین در ره توام عاجز
هیچ بیرون شوم نمی‌باید

گرچه دردم گذشت از اندازه
زحمت داروم نمی‌باید

صد گره هست از تو بر کارم
گره ابروم نمی‌باید

پیچ پیچی برون بر از کارم
که دل صد توم نمی‌باید

ور نخواهی گشاد در بر من
هیچ هم زانوم نمی‌باید

چون به تو راه نیست محوم کن
که بدو و نیکوم نمی‌باید

شیر مردی اگر به من نرسید
سگ در پهلوم نمی‌باید

نفس جادوم کوه کرد بسی
توبهٔ جادوم نمی‌باید

ای فرید از بهانه دست بدار
ترکی هندوم نمی‌باید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.