هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و فراق معشوق مینالد و از آتش عشق و غم درونش سخن میگوید. او از ناامیدی در رسیدن به وصال معشوق و رنجهای عشق شکایت دارد، اما در عین حال تسلیم فرمان و اراده معشوق است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'خون دل' و 'آتش عشق' نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۷۹۲
دلبرا بر سر کوی تو فغانست امروز
آتشم از غم تو در دل و جانست امروز
آتشی کز غم مهر تو مرا در جان بود
بر دو رخسار چو ماه تو عیانست امروز
آنکه دوشم به کنایت سخنی می گفتی
چون بدیدم به یقین حال همانست امروز
آشکارا شده عشق تو ولی در دل ما
راز سربسته ی آن دوست نهانست امروز
به امید شب وصلت که مگر دریابم
حالیا خون دل از دیده روانست امروز
سر فدا کردم و عشقت بخریدم لیکن
سر به سر سود به عشق تو زیانست امروز
گر تو خلقی بکشی زار و گر بنوازی
حکم و فرمان تو بر جمله روانست امروز
آتشم از غم تو در دل و جانست امروز
آتشی کز غم مهر تو مرا در جان بود
بر دو رخسار چو ماه تو عیانست امروز
آنکه دوشم به کنایت سخنی می گفتی
چون بدیدم به یقین حال همانست امروز
آشکارا شده عشق تو ولی در دل ما
راز سربسته ی آن دوست نهانست امروز
به امید شب وصلت که مگر دریابم
حالیا خون دل از دیده روانست امروز
سر فدا کردم و عشقت بخریدم لیکن
سر به سر سود به عشق تو زیانست امروز
گر تو خلقی بکشی زار و گر بنوازی
حکم و فرمان تو بر جمله روانست امروز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.