هوش مصنوعی: شاعر در این متن از نیاز خود به عشق و توجه معشوق سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که با نگاهی پر از اخلاص و بندگی او را بشناسد. او با وجود بی‌توجهی معشوق، سپاسگزار الطاف الهی است و از معشوق می‌خواهد که با ترحم به دل تنگ او نگاه کند و غمش را درک نماید. شاعر تأکید می‌کند که حتی اگر تمام موجودات عالم بخواهند احساسات او را توصیف کنند، باز هم نمی‌توانند به عمق آن پی ببرند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۹۸

نیاز من به رخ خود مکن ز خویش قیاس
مرا به دیده ی اخلاص و بندگی بشناس

اگرچه نیست به سوی منت نظر لیکن
مراست بر دل از الطاف دوست شکر و سپاس

شبی به دست دلم ده دو زلف مشکین را
به جان تو که مده بیش ازین مرا وسواس

به ششدر شب هجران مکن گرفتارم
بزن سه شش به مراد دلم کنون در طاس

ترّحمی به دل تنگ ناتوانم کن
زرنگ روی من خسته کن غمم احساس

اگر مداد شود آب جمله دریاها
اگر سما و ارض می شود همه قرطاس

وگر ملائکه این شرح حال بنویسند
به سالها نتواند کرد فکر و قیاس

شناختیم و بدیدیم کام خاطرشان
مباد در دو جهان ناکسان حق نشناس
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.