هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام، جفا و درد دل شاعر سخن میگوید. شاعر از معشوق میخواهد که به او توجه کند و از جفا و بیوفایی دست بردارد. او از درد عشق و رنجی که میکشد مینالد و از معشوق میخواهد که با یک نگاه، او را سیراب کند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانهای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابلدرک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و جفا ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۷۹۹
مریز خون دل خلق را نگارا بس
مکن برین دل مسکین جفا خدا را بس
نظر به جانب ما کن چو سرو سیمینی
که یک نظر ز تو ای سرو ناز ما را بس
وفا نمای تو باری خلاف رای از چه
نمی شود ز جفا یک زمان شما را بس
اگرچه خون دلم می خورد نهان چشمت
مریز خون دل خلق آشکارا بس
ز حد بشد به من خسته دل جفای تو زان
ز کار عشق تو ای دلربا وفا را بس
چو گرد جور برآورده ای ز جان جهان
میار پیش تو این باره ی بلا را بس
چو طاقتم بشد از دست و پای صبر نماند
مزن تو بر دل من ناوک جفا را بس
اگر نظر کند آن سایه بر من دلتنگ
بدان که یک نظر پادشا گدا را بس
اگر جهان همه شادی و خرّمی گیرد
کنون مرا غم روی تو غمگسارا بس
مکن برین دل مسکین جفا خدا را بس
نظر به جانب ما کن چو سرو سیمینی
که یک نظر ز تو ای سرو ناز ما را بس
وفا نمای تو باری خلاف رای از چه
نمی شود ز جفا یک زمان شما را بس
اگرچه خون دلم می خورد نهان چشمت
مریز خون دل خلق آشکارا بس
ز حد بشد به من خسته دل جفای تو زان
ز کار عشق تو ای دلربا وفا را بس
چو گرد جور برآورده ای ز جان جهان
میار پیش تو این باره ی بلا را بس
چو طاقتم بشد از دست و پای صبر نماند
مزن تو بر دل من ناوک جفا را بس
اگر نظر کند آن سایه بر من دلتنگ
بدان که یک نظر پادشا گدا را بس
اگر جهان همه شادی و خرّمی گیرد
کنون مرا غم روی تو غمگسارا بس
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.