هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق و امید به وصال معشوق سخن می‌گوید. او از بی‌وفایی دنیا و ناپایداری آن نیز گلایه می‌کند و به دنبال درمانی برای درد عشق خود است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و فلسفی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۸۲۴

خوشست درد که باشد امید درمانش
خوشا سری که نباشد به عشق سامانش

وصال کعبه مقصود اگر طلب داری
قدم مزن که نباشد حد بیابانش

دلم رسید به جان و به جان رسید دلم
به غیر شربت وصل تو نیست درمانش

صبا ببین که چه بدمهر دلبری دارم
بگو که شرم نیامد ز عهد و پیمانش

ز تیر غمزه که بر جان ما زدی جانا
به جان دوست که در خون نشست پیکانش

ز چرخ ناسره هرگز وفا نباید جست
که نیست مهر درو و جفا فراوانش

جهان ثبات ندارد به پیش اهل خرد
خوشست لیک چه حاصل که نیست پایانش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.