هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر عشق عمیق شاعر به معشوق است که با وجود گذشت زمان، هنوز یاد و خاطره او در دل شاعر زنده است. شاعر از غم روزگار و فراق یار می‌نالد و با توصیف طبیعت و عناصری مانند باد صبا و غنچه، به بیان احساسات خود می‌پردازد. او حاضر است هزاران جان فدای معشوق کند و حتی پس از مرگ نیز عشق او را فراموش نخواهد کرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۸۲۶

اگرچه یاد نیاید به سالها ز منش
هزار جان گرامی فدای جان و تنش

منم حزین ز غم روزگار و آن دلبر
فراغتی بود از حال یار ممتحنش

ز جان ما رمقی بود باقی اندر تن
صبا رسید و بیاورد بوی پیرهنش

مگر که نام تو می برد غنچه در بستان
درید باد صبا نیک سر به سر دهنش

اگر چنانچه زند با تو سر و لاف از قد
برون کنند به صد جور و خواری از چمنش

بگو چگونه تشبّه کنم رخش با ماه
چه جای آن که چو گل گویم و چو یاسمنش

مرا که نام بود در جهان به بندگیش
فدای جان و تن او هزار همچو منش

اگر به خاک جهان بگذری پس از صد سال
نسیم مهر تو آید هنوز از کفنش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.