۲۱۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۲۸

گر زنم آهی بسوزم خرمنش
ای مسلمانان بگویید از منش

تا به حالم رحمتی آرد کنون
ورنه در عشقش بگیرم دامنش

چون بدیدم حسن رویش را به دل
گفتم الحمدی بدم پیرامنش

ای صبا گر سوی کنعان بگذری
نزدم آور بویی از پیراهنش

هم عنایت بودمی ای کاجکی
تا به دیده رفتمی من مأمنش

دست دل نگذارم از زلف دوتا
ای صبا من، تا نگردی ضامنش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.