هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم فراق معشوق و درد عشق میگوید. او بیان میکند که بدون معشوق، هیچ لذتی در زندگی ندارد و از غم عشق غرق شده است. معشوق را کعبهٔ دلها میخواند و از زیباییهای او مانند ابرو و زلفانش یاد میکند. شاعر تأکید میکند که تنها عشق برای او مهم است و در این راه، همهٔ غمها را به جان میخرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهای است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۸۳۰
در فراقت من نکردم خواب خوش
بی لبت هرگز نخوردم آب خوش
غرقه گشتم در غمت دستم بگیر
بحر غم را کی بود پایاب خوش
در فراقت جان شیرین می دهم
بنده بیچاره را دریاب خوش
روی خوبت کعبه صاحب دلان
زآنکه باشد ابرویت محراب خوش
تابکی در تاب باشی ای نگار
گرچه باشد در دو زلفت تاب خوش
جز رخ عاشق فریبت دلبرا
من ندیدم در جهان مهتاب خوش
کار من عشقست و بار از غم به دل
باشدم در عشق او اسباب خوش
بی لبت هرگز نخوردم آب خوش
غرقه گشتم در غمت دستم بگیر
بحر غم را کی بود پایاب خوش
در فراقت جان شیرین می دهم
بنده بیچاره را دریاب خوش
روی خوبت کعبه صاحب دلان
زآنکه باشد ابرویت محراب خوش
تابکی در تاب باشی ای نگار
گرچه باشد در دو زلفت تاب خوش
جز رخ عاشق فریبت دلبرا
من ندیدم در جهان مهتاب خوش
کار من عشقست و بار از غم به دل
باشدم در عشق او اسباب خوش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.