هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و هجران معشوق می‌نالد و از بی‌تفاوتی او شکایت می‌کند. با وجود وعده‌های معشوق، شاعر از تأخیر در وصال ناراحت است. او خود را مانند حرف «الف» در انتظار معشوق می‌داند که به حرف «دال» (پشت خمیده) تبدیل شده است. شاعر با بلبل مقایسه می‌شود که از شوق نعره می‌زند. در پایان، شاعر اشاره می‌کند که عاقلان به نام و ننگ خود می‌اندیشند، اما او فارغ از همه چیز است و امیدوار است که با لطف معشوق به آرزوهایش برسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۸۳۱

ای دل ما را به دردت حال خوش
کرده ای کار مرا پامال خوش

حال من زارست در هجران تو
کی تو پرسیدی مرا احوال خوش

وعده ی وصلم دهی امّا چه سود
می کنی در وعده ام اهمال خوش

چون الف بودم قدی در وصل تو
کرده ای پشت دلم چون دال خوش

نعره های شوق بر گل می زنم
بلبل بستان نباشد لال خوش

عاقلان در بند نام و ننگ خویش
فارغ از هر دو جهان ابدال خوش

گرچه احوال جهان آشفته گشت
بو که از لطفم بود آمال خوش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.